آموزشی خراشادی زاده جعفر

ساخت وبلاگ
صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد دریاب که از کوی فلان می‌گذرد برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد بوئی بستان که کاروان می‌گذرد              بیدار شو ای دل که جهان می‌گذرد وین مایه‌ی عمر رایگان میگذرد در منزل تن مخسب و غافل منشین کز منزل عمر کاروان میگذرد خورشید که در خانه بقا می نکند می‌گردد جابجا و جا می نکند آن نرو بجز قصد هوا می‌نکند می‌گوید کاصل ما خطا می نکند روزیکه مرا عشق تو دیوانه کند دیوانگی کنم که دیو آن نکند حکم مژه تو آن کند با دل من کز نوک قلم خواجه‌ی دیوان نکندرباعیات حضرت مولوی موضوعات مرتبط: شعر صبح [ یکشنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۶ ] [ 8:40 ] [ جعفر خراشادی ] [ ] آموزشی خراشادی زاده جعفر ...
ما را در سایت آموزشی خراشادی زاده جعفر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafarkhorashadia بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 22:36

          شب یلدا          شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره        بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کنارهشب شادی وشـــور و مهربانی است        زمـــــــان همدلی و همزبانی استدر آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد        محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـرددبه هرجا محفلی گرم و صمیمی است      که مهمانی درآن رسمی قدیمی استبه دور هم تمـــــــــــام اهــــــل فامیل         شده بر پا بســــاط میــــوه – آجیلز خـــوردن خوردنِ این شـــــــــام چلّه         شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!همــــــــــه با انتظاری عاشقــــــــــانه         نظـــــــر دارند ســـــــــوی هندوانهنشسته با تفاخـــــــــر  تــوی سینی          کنارش چاقـــــــــــویی را هم ببینیچو گــــــــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه          شود آب از لب و لوچـــــــــــه روانه!بســــــاط خنده و شادی فراهـــــــــم         اس ام اس می رسد پشت سر همجوانان آن طرف تـــر  جـــــــوک بگویند         دل از گرد و غبــــــار غـــــم بشویندکسی را گـــر صدایی نیم دانگ است         در این محفل پی تولید بانگ است!!زند بــــــــا “ای دل ای دل”  زیـــــر آواز         ز بعد آن  “هاهاها”یی کند ســـــاز!ببندد چشــــــــم و جنباند ســـرش را         بخواند شعـــــــــــــرهای از برش را!چنین با شور و نغمه – شعر و دستان        خرامان می رس آموزشی خراشادی زاده جعفر ...
ما را در سایت آموزشی خراشادی زاده جعفر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafarkhorashadia بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 22:36

 به صد یلدا الهی زنده باشی / انار وسیب وانگورخورده باشیاگریلدای دیگرمن نباشم، تو باشی وتو باشی وتو باشیپیشاپیش یلدات مبارک########اس ام اس شب یلدا########مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشهیا انارات ترش از آب درادیا کدو تنبلی که بار میذاری بیمزه بشهیا چند تا از گردوهایی که می شکونی پوک باشه مهم اینه که کسی داری که یلدا رو بهت تبریک بگه ########اس ام اس شب یلدا######## لبی سرد و دلی افسرده داریم /  به سر افکار تیپا خورده داریم رسد پایان پاییز و از آغاز /  هزاران جوجه ی نشمرده داریم !###############درنای خشک مرثیه خوان نمانده است / طفلی برای زینت کبری نمانده استباید به جای حافظ و سعدی لهوف خواند / دیگر برای ما شب یلدا نمانده است . . .یا حسین ########اس ام اس شب یلدا######## پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازهتمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد. عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم . . . ########اس ام اس شب یلدا########من بلندای شب یلدا را  تا خود صبح شکیبا بودمشب شوریده ی بی فردا را  با خیال تو به فردا کردمچه شبی بود ، عجب زجری بود غم آن شب که شب یلدا بود ########اس ام اس شب یلدا########شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی استشب یلدا شب فر و کیان است / نشان ازسنت ایرانیان است########اس ام اس آموزشی خراشادی زاده جعفر ...
ما را در سایت آموزشی خراشادی زاده جعفر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafarkhorashadia بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 22:36

شعر در مورد ولادت حضرت زینب (س)نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد برای عرض ارادت خودی نشان می داد ستاره های درخشان خوشه ی پروین کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین شمیم قدسی او در مدینه پیچیده بهار آمده, بلبل به غنچه خندیده چکاوکان به در باغ ریسه می بندند شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد  صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد ستاره گفت به خورشید:- بی خبر ساده - خدا به فاطمه خورشید دیگری داده زمان سیطره وسلطه گشته طی خورشید  شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین بیا زمین به تماشای دخترک بنشین بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی شدند خادمه اش, حوریان افلاکی نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد هوار می زدومی گفت:وه چه نوری داشت! شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت بدون شبه وشک از قبیله ی نور است میان هاله ی انوار خویش مستور است وقار و نور جبینش به مصطفی رفته ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته چه کودکیست ! که خود اشهدین می گوید و گاه خنده کنان یا حسین می گوید چه کودکیست ! که گوید ثن آموزشی خراشادی زاده جعفر ...
ما را در سایت آموزشی خراشادی زاده جعفر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafarkhorashadia بازدید : 176 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 22:36